نوشته شده در تاريخ 19 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
در خرید لباسهای پاییزی دقت کنید...


لباسهایی بخرید با جیبهای بزرگ !؟


شاید پاییز امسال عاشق شدید.....




نوشته شده در تاريخ 19 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم !

ببرم بخوابانمش!

لحاف را بکشم رویش!

دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!

حتی برایش لالایی بخوانم ،

وسط گریه هایش بگویم :

غصه نخور خودم جان!

درست می شود ! درست می شود !

اگر هم نشد به جهنم...

تمام می شود...

بالاخره تمام می شود...!!!

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
http://uploadtak.com/images/h127_173.jpg

دلم به اندازه تمام روزهای پاییزی گرفته است . . .

آسمان چشمانم به اندازه تمام ابرهای بهاری بارانی است. . . 

قلبم انگار به اندازه سردترین روزهای زمستانی ، یخ زده است . . .

اما وجودم در کوره داغ تابستانی می سوزد. . . 

چه چهار فصلی است سرزمین دقایق من!!! . . . 

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
http://axgig.com/images/36380618306986912278.jpg


تو اين زمونه دو نفر هميشه تنهان . . .


يكيش دختري كه آرايش بلد نيست


يكي هم پسري كه دروغ گفتن بلد نيست


به سلامتي هردوشون . . .

http://axgig.com/images/68442868802254148053.png


تـنـها هـا . . .


دلسوزيِ آدم هاي محترم رو نميخوان . . .


تـنـها براي سوزِ دلِ شون . . .


احترام آدم ها رو ميخوان . . .

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |

http://uploadtak.com/images/k6639_77293934193647042639.jpg

پرسيد به خاطر كي زنده هستي ؟

با اينكه دلم ميخواست با تمام وجود داد بزنم ، به خاطر تو ، ولي گفتم :

به خاطر هيچكس  . . .

پرسيد به خاطر چي زنده اي ؟

با اينكه دلم فرياد ميزد به خاطر تو ، با يه بغض غمگين گفتم :

به خاطر هيچ چيز . . .

ازش پرسيدم : تو به خاطر كي زنده اي ؟

در حالي كه اشك تو چشماش جمع شده بود ، گفت :

به خاطر كسي كه به خاطر هيچكس زنده اس  . . .

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |


سلام دوباره به همه دوستاي خوب و گلم

اميدوارم که همتون خوب و خوش باشين

اول از همه ولنتاين رو تبريک ميگم به همه عاشقا و تمامي دوستاي خوبم :x

عذر ميخوام يه چند روزي نبودم و بخاطر دلايلي نتونستم آپ کنم

الان ديگه اومدم :)

از کسايي اومدن و ميان وبم و نظر ميزارن خيلي ممنونم

همه شمارو دوس دارم / فعلا خدافظ ... مواظب خودتون بايد

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |

رفتم نشستم کنارش گفتم : 


برای چی نمیری گـُلات رو بفروشی ؟  گفت : بفروشم که چی ؟


تا دیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مُرد ، 


با گریه گفت : تو می خواستی گـُل بخری ؟ 


گفتم : بخرم که چی ؟


تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم...!


اشکاشو که پاک کرد  یه گـل بهم داد گفت :


بگیر باید از نو شروع کرد تو بدون عشقت ، من بدون خواهرم . . .

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |

http://drdeljeen.com/wp-content/uploads/2010/11/loveu.jpeg


اسمش را ميگذاريم : دوست مجازي اما آنسو يك آدم حقيقي نشسته است . . .


خصوصياتش را كه نميتواند مخفي كند . . .


وقتي دلتنگي هايش را مينويسد وقت ميگذارد برايم . . .


وقت ميگذارم برايش . . . نگرانش ميشوم . . .  دلتنگش ميشوم . . .


وقتي در صحبت هايم ،‌ به عنوان دوست ياد ميشود . . .


مطمئن ميشوم كه حقيقي ست ، هر چند كنار هم نباشيم . . .


من برايش سلامتي و شادي آرزو دارم هر كجا كه باشد . . .


♥♥♥ همه شما دوستانم در دنياي مجازي  رو دوست دارم ♥♥♥

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
http://uptemplate.pichak.net/1-1/1367454866.jpg


خوبیه تنهایی اینه که :

از هیچی دیگه نمیترسی . حتی از اینکه کسی ترکت کنه ...

واسه خودت زندگی میکنی و به حرف دیگران هم کاری نداری ...

یادت میوفته خدایی هم داری و میتونی باهاش درد و دل کنی ...



نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
http://redh4t.persiangig.com/image/asd.jpg


برای خودت  زندگـــی کن


کسی که تـو را " دوست" داشته باشد ...


با تـو " می مانـد "


برای داشتنت  " می جنگد "


اما اگر دوستت  نداشته  باشد به هر بهانه ای می رود ...!


http://axgig.com/images/21704017145053714251.jpeg


روزهای بارونی رو خیلی دوست دارم ...


آخه معلوم نیست که منتظرِ تاکسی هستی یا آواره ی خیابون ها !

 بخارِ هوا مال سرماست یا دود سیگار !!

روی گونه هات اشکه یا دونه های بارون !!!

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
داستان كوتاهيه ( بخونيد )

http://uploadtak.com/images/g145_10.jpg

پسره به دختری که باهاش دوست بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟
دختره : مامانم نمیذاره
پسره : بگو میخوام برم استخر...
دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن، برو تو حموم و موهاتو خیس کن!
وقتی دختره میره حموم، پسره به دوستاش زنگ میزنه . . .
پسره و دوستاش یکی یکی میرن و. . .
این آخری که رفت حموم ، دیدن خیلی دیر کرد ، نه یک ساعت نه دو ساعت ، موند تو حموم...

رفتن تو حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته :

:

نامردا خواهرم بود . . .

 

نوشته شده در تاريخ 16 اسفند 1391برچسب:, توسط فاطمه |
http://topbloger.com/upload/images/3ksq6o1u3duqpfomeol.jpg

آدم هـاي سـاده را دوسـت دارم

هـمـان هـا كـه بـدي هـيـچكـس را بـاور نـدارنـد

همـان ها كـه بـراي همه لبخند دارنـد

همـان هـا كـه هميـشـه هستـنـد ; براي همـه هـستند

آدم هـاي ساده را بايـد مـثل يـك تابـلـوي نـقاشـي ،‌ ساعتها تماشا كـرد

عمـرشـان كـوتـاه است . . .

آدم هاي ساده را دوست دارم

بـوي نـاب آدم مـيدهـنـد . . .


http://persian-star.net/1391/6/20/lovepic/Romantic_Persian-Star.org_34.jpg

تنهايي را دوست دارم زيرا دروغي در آن نيست . . .

تنهايي را دوست دارم زيرا خداوند هم تنهاست . . .

تنهايي را دوست دارم زيرا بي وفا نيست . . .

تنهايي را دوست دارم زيرا عشق دروغي در آن نيست . . .

تنهايي را دوست دارم زيرا تجربه کردم . . .

تنهايي را دوست دارم زيرا دلهاي شکسته هميشه تنهايند. .
.

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |
خوشبختی همین در کنار هم بودن** هاست

همین دوست داشتن** هاست

در آغوش گرفتن** هاست

خوشبختی همین لحظه**های ماست،

همین ثانیه**هایی**ست که در شتاب زندگی گمشان کرده**ایم!!

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |
S A L I J O O N

بیخودی پرسه زدیم صبحمان شب بشود

بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود

ما خدا را با خود سر دعوا بردیم

و قسم ها خوردیم

ما به هم بد کردیم

ما به هم بد گفتیم

ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم

و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم

روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم

از شما می پرسم

ما که را گول زدیم ؟


نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |

من تنها نيستم, اشکهايم را دارم,

اشکهايي که از غم تو بر گونه هايم جاري است من تنها نيستم,
 
لحظه ها را دارم, لحظه هايي که يکي پس از ديگري عاشقانه مي ميرند
 
تا حجم فاصله را کمرنگ تر کنند.
 
من تنها نيستم چرا که خيالت حتي يک نفس از من غافل نمي شود.
 
چقدر دوست دارم لحظه هايي را که دلتنگ چشمانت مي شوم.
 
هر لحظه دوريت برايم يک دنيا دلتنگي است و چقدر صبور است دل من,
 
چرا که به اندازه تمام لحظه هاي عاشق بودنم از تو دور هستم .
 
ولي من باز چشم براهم...
 
چشم به راهم تا آرامش را به قلب من هديه کني...
نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |

یک روز احساس کردم اگر اورا با یک غریبه ببینم تمام شهر را به آتش خواهم کشید.........

 اما امروز حتی کبریتی هم روشن نمیکنم تاببینم او کجاست و با کیست.............

روزی که به دنیا آمدم در گوشم خواندند اگر می خواهی در دنیا خوشبخت شوی همه را دوست بدار.....


....حال که دیوانه وار دوستش دارم می گوید فراموش کن!!!!!!!

  

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |

امشب تولد یکسالگی کلبه زيبائي ها من و تولد اَن صداست امشب می خواهم

 به احترام بودنش  و ماندنم بار سفر ببندم..سفری شاید همیشگی سفری

 دور به اعماق وجودرسم عجیبی است،در تولد یکسالگی به احترام

 وجودش باید شمع خاموشی را فوت کرد،خدا می داند

 شاید این سفر روزی به پایان رسید

عكس تصویر تصاویر پیچك ، بهاربيست Www.bahar22.com

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |
عاشق شدن چيز ساده ايست . . . مهم عاشق ماندن است ، بي انتها.. بي زوال.. تا ابد.. بي منت....!
Image By salijoon.ws
Image By salijoon.ws

Image By salijoon.ws
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |

خنده ی تلخ آدما همیشه از دلخوشی نیست گاهی شکستن دلی کمتر از آدم کشی نیست گاهی دل

اونقدرتنگ میشه که گر یه هم کم میاره یه حرف خیلی ساده هم گاهی چقدر غم میاره

دیروز اگر من آرزویم باغی از گل بود ، امروز حتی آرزو ننگ است....

دیروز اگر خورجین اسبم مهربانی بود ، امروز در خورجین من سنگ است....

گر مینویسم این کلام از قهر ، عیبم مکن آخر این درد دلسردیست.....

دیگر هوای شعر در من نیست...

تنهايي...

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |
وقتی...!!!

تمام

بدنم...!!!

درد

میکند...!!!

از دلتنگی...!!!

کجاست...؟؟؟

مخدر

نگاهت...!!!

نوشته شده در تاريخ 3 شهريور 1391برچسب:, توسط |
یــادتـان بـاشـد !

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی

کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویــ ـسنــد !
... ......
بــعـضی از عـهـدهــا را

روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــســیـم ...

حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...

شـکــســتَنــ ِ ـشـان

یـک آدم را مــ ـی شــکند...

                       


نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

              چه شبهایی با رویای تو خوابیدم

                                                    نفهمیدی

           چه شبهایی که اسم تو رو لبهام بود

                                                   نمیشنیدی

         چه شبهایی که اشکامو به تنهایی نشون دادم

 

        از عمق فاصله آروم واسه تو دست تکون دادم

 

          چه شبهایی با شب گردی

                      شبو تا صبح می بردم

              نبودی ماه جون می داد

                                         نبودی بی تو میمردم

             چه شبهایی دعا کردم یه کم

                 این فاصله کم شه

 

              یه بار دیگه نگاه من تو رویاهات مجسم شه

 

 

     توی این خونه یخ می بست تن سرد سکوت من

 

          چه قدر جای تو خالی بود

                      چه شبهای بدی بودن

    

    گذشتن    عمرو بردن

                             حالا من موندم و  حسرت

 

           چه قدر بی رحمه این دنیا

 

               به این تقدیر بد لعنت...............

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

                     از سرم خواب و گرفتن

                                      چشمای رنگ شب تو

             نگو از لونه عزیزم

                                  بذار گم شم تو شب تو

                   

                میدونم حتی خیالت

                 از سرم برام زیاده

                         اما بایستی بدونی

                                       یه نفر دل به تو داده

            خیلی حرفا تو چشامه

                             که توان گفتنش نیست

          چشمی که به غیر گریه

                      پیرهنی دیگه تنش نیست

         هیچکی جز تو نمیدونه

                        که دلم چه حالی داره

       دلی که از تو یه عمره

                          رویایه محالی داره

         پشت نکن به خواهش من

                      که اگر بدم اگر خوب

 

              واسه داشتن چشمات

      تو دلم

                       آشوبه    آشوب

          همه راز و نیاز

             من پا پتی همینه

                            فرق بین التماس و

                                           حرف قیمتی همینه....

..... .     ................... .              .

آخر نوشت من:

 

              خلا نبودنت را تنهایی پر کرده.....

           حتی اگر برای همیشه هم نیایی.....

         همین تنهایی عصای دستم می شود...........

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

   داداشی از وقتی رفتی

                        غصه خوردن شده کارم

  واسه من سخته عزیزم

                                مرگ تو باور ندارم

 

       یادته لحظه آخر

                           گفتی زودی بر میگردم

         رفتنت همیشگی بود

 

                                   دنبالت کجا بگردم

 

          بهار من خزون شد

                                    به انتظار دیدنت

 

              داداشی از وقتی رفتی

 

                       خونه رنگ غم گرفته

     

     انگاری تموم دنیا واسه تو ماتم گرفته

 

 

          اسمت ازم جدا بود

                                 روحت همیشه تو تنم

 

          عزیز من بدون که تو

 

                           هستی دلیل بودنم

 

 

     تقدیم به همه اونایی که داداش از دست دادن..........

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

     سهم من از تو این دقایق شد

                                  این لحظه های تلخ دلسردی

      کوتاهن این سالا با اینکه تو

                                                       آهسته با من زندگی کردی

       ای کاش می دیدم که بازم داری

                                  با ساعت و تقدیر میجنگی

       ای کاش تو این سال میگفتن

                                   صد سال تاخیر داره دلتنگی

        دارم یه کم وقت میکشم شاید

                                     بپره عطر رفتن از لحظه

           آهسته تر بکش نفسهاتو

                                  این طور جدایی آخرین مرزه

           دارم یه کم وقت میکشم شاید

                                    جاموندی از این رفتن دلگیر

              من با حضور گریه  فهمیدم

                                        دنیا ما رو فرخته به تقدیر

              حالا که تو مسیر تنهایی

                        ناچاری که از روی دل من رد شی

           بگو که هر چی خاطره داری

      

                 بعد از خودت به من تو می بخشی...................

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

   وقتی دلتنگ تو میشم

 

         میبینم عکستو هر جا

 

     میخواد آشتی کنه قلبم

 

                دوباره با غم دنیا

 

                           من دیونه یه عمره

             که به عشق تو اسیرم

 

                   همش از تو مینویسم

               تا دوباره جون بگیرم

 

            یه سوال از تو دارم!؟

 

         بمون یا که برم!؟

                       دل میخواد تا بدونه

 

                چی جوابش رو بدم؟............

 

      به خدا هیچ کسی هر گز

                       مثل تو برام نمیشه

 

             دل تنگم رو صدا کن

                                     چشم به راهتم تا به همیشه

 

         میزنم به آب و آتیش

 

                    خودمو با تو ببینم

 

         زیر رقص شاپرکها

 

                گل عشقت رو بچینم

 

 

      تقدیم به :             M  خودم

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

    عزیزم برای آشتی

          چرا پا پیش نمیزاری

                    لحظه هامون چرا باید

         بگذرن با بیقراری

                  تو با قهرت نمیتونی

                    عشقتو ازم بگیری

             نکنه به هر بهونه

                          منو دست کم بگیری

             وقتی که نیستی کنارم

                     میمیرم لحظه به لحظه

         نکنه تو برنگردی

                                این یه اشتباه محضه

 

            این ترانه رو میگم من

                                        یه بهونه واسه اشتی

         که شاید یادت بیاره چند روزه تنهام گذاشتی!

 

       

                 از همون شبی که رفتی

                           به خدا صد دفه مردم

 

                   حالا فهمیدی که اون شب

            بیخودی قسم نخوردم

 

                           هنوزم چشام به راهه

 

                  منتظر هر شب و هر روز

 

     دست از این لجبازی بردار

                    

                    بیا پیشم همین امروز.........................

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

     و من هنوز......................

 

      سرگشته تر از همیشه در انتظار روی ماهت تقدیر را دشنام میدهم...

 

 

         تاوان تو کم نبود..... آه تقدیر هم اضافه شد

 

       <<<<<<<<.................<<<<<<<<<<<

 

       کی دوباره برمیگردی؟

          نترس! تو را نمیخواهم....

        

          خاطره هایت را جا گذاشتی

 

 

           این را بدان

 

     آسمان هم به زمین بیاید نمیتوانم از دلم بیرونت کنم...

          نمیتوانم....

    دلم هست.....

      همه ی احساسم است......

 

             بهانه ات را می گیرد..........

 

نوشته شده در تاريخ شنبه 10 تير 1391برچسب:, توسط فاطمه |
 

              امسالم مثل هر سال

  

                    بدون تو تموم شد

          امسالم مثل هر سال بدون تو حروم شد

                امسالم مثل هر سال

                        نیومدی تو پیشم

                       کم کم از دوریت دارم افسرده میشم

                خسته شدم از اینکه تنهایی بشینم

                 تو کنج اتاقم هی  عکساتو ببینم

 

                                  خسته شدم ومیخام یادم بره هستم

               من از همه دنیا دلگیرمو خستم

 

                   این عیدو نمیخام     من عیدی ندارم

                  این عید واسه من روز عذابه

            عیدم مثل هر روز

      هر روز مثل دیروز

                من حال دلم خیلی خرابه

           

                 احساس میکن دارم دق میکنم اینجا

                    این خونه یه زندونه

                       این خونه وهر جا

      هرجا که نشونی از تو اونجا نباشه

                       دق مرگ شدمو میخام این دنیا نباشه

       

               احساس میکنم دیگه هیچ راهی ندارم

          من موندمو تنهایی با این دل زارم

           میسوزمو میسازم

                         من هیچی نمیگم

                          اما عزیزم عیدو تبریک به تو میگم

                                       

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.